جايگاه سياق در فهم قرآن از منظر الميزان
پایان نامه حاضر توسط خانم طاهره حمیدوند اقدم از طلاب رشته تفسیر و علوم قرآنی موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه تدوین گردیده است.
استاد راهنمای پایان نامه: حجت الاسلام و المسلمین آقای محمد حسین زنجیری
استاد مشاور پایان نامه: حجت الاسلام و المسلمین آقای مهدی زندیه
استاد داور پایان نامه: حجت الاسلام و المسلمین آقای حسین علوی مهر
یکی از قرائن لفظی متصل کلام ، سیاق است که مفسران در طول تاریخ تفسیر ، به صورت های مختلف از آن بهره گرفته اند . تنها مفسری که از لحاظ کمی و کیفی بیش از سایرین به این قرینه توجه داشته ، علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان است . این امر نشان می دهد تا چه اندازه این قرینه نزد ایشان اهمیت دارد ، از این رو پژوهش حاضر در پی دستیابی به جایگاه سیاق در فهم و تفسیر قرآن از منظر علامه طباطبایی است .
سیاق در اصطلاح تفسیر عبارتست از ساختاری کلی که بر مجموعه ای از کلمات ، جملات و آیات سایه افکنده و اجزای سخن را به سوی مفاهیم مقصود و غرض صاحب سخن پیش می برد . لازمه تحقق سیاق در آیات قرآن دو شرط پیوستگی در نزول ( ارتباط صدوری ) و ارتباط موضوعی است . با توجه به شرط اول ، تنها در صورت توقیفی بودن ترتیب آیات ، سیاق کاربرد خواهد داشت .
مولف المیزان از میان چهار نوع سیاق به کار گرفته شده در قرآن ، از سیاق کلمه ، جمله و آیات به طور متعدد بهره جسته است ؛ اما سیاق سوره به دلیل عدم اعتقاد مرحوم علامه بر توقیفی بودن ترتیب سور ، نزد ایشان جایگاهی ندارد .
صاحب المیزان از سیاق به صورت گسترده در تعیین کیفیت نزول آیات و سور ، ترتیب آیات ، تشخیص مکی و مدنی بودن آیات و سور استفاده کرده است . ایشان در تایید شان نزول های مذکور در ذیل آیات و سور ، اختلاف قرائات ، روایات تفسیری ، آراء و نظراتی که در ذیل آیات ارائه شده و همچنین در رد مواردی که منسوخ خوانده شده از این قرینه بهره جسته است . علامه طباطبایی از نقش تبیینی سیاق در جهت فهم دقیق معنای واژگان و آیات ، ارائه معنای متفاوت از واژگان تکراری و عبارات وصفی استفاده کرده است .
در تفسیر المیزان در موارد متعددی کشف تقدیرات آیات و اغراض سور و تعیین مرجع ، مشار الیه ، نقش اعرابی کلمه بیان التفات و تعیین جملات معترضه نیز با استعانت از این قرینه صورت گرفته است