جریان تفسیر روایی از منظری تاریخی در حفظ و پاسداری از میراث روایی تفسیری و تعدیل برخی جریانهای رقیب نقشی ستودنی داشته است. در این میان فارغ از برخی رویکردهای بسیط در گرایش روایی، شاخه افراطی این جریان بهعنوان رویکردی که با تأکید بر منابع نقلی و روایی در تفسیر قرآن و نادیده انگاشتن دیگر منابع و نیز بدون نگاه تحلیلی انتقادی به روایات در میان فریقین مطرح شده در معرض نقد و بررسی است. در این اثر با تکیه بر روش تفسیر اجتهادی و اصول روایتشناختی آن، نگاهی انتقادی به جریان مورد بحث صورت گرفته است. از این منظر با توجه به مشکلات طبیعی روایات تفسیری به جهات مختلف صدوری و دلالی از یک سو و مبانی و روش عملی اصحاب این جریان از سوی دوم و پیامدها و نتایج برآمده از آن از سوی سوم، نقدهایی جدی قابل توجه است.
جریان تفسیر روایی از منظری تاریخی در حفظ و پاسداری از میراث روایی تفسیری و تعدیل برخی جریانهای رقیب نقشی ستودنی داشته است. در این میان فارغ از برخی رویکردهای بسیط در گرایش روایی، شاخه افراطی این جریان بهعنوان رویکردی که با تأکید بر منابع نقلی و روایی در تفسیر قرآن و نادیده انگاشتن دیگر منابع و نیز بدون نگاه تحلیلی انتقادی به روایات در میان فریقین مطرح شده در معرض نقد و بررسی است. در این اثر با تکیه بر روش تفسیر اجتهادی و اصول روایتشناختی آن، نگاهی انتقادی به جریان مورد بحث صورت گرفته است. از این منظر با توجه به مشکلات طبیعی روایات تفسیری به جهات مختلف صدوری و دلالی از یک سو و مبانی و روش عملی اصحاب این جریان از سوی دوم و پیامدها و نتایج برآمده از آن از سوی سوم، نقدهایی جدی قابل توجه است.
دیدگاه خود را بیان کنید