عبرت آموزي در قرآن و نهج البلاغه
از مقولههايي که بايد در زندگي مورد توجه قرار گيرد، مقوله عبرت و عبرتآموزي است. عبرت امري است که انسان به وسيله آن از جهل عبور کرده و به علم مي رسد و اين مسئله سبب ايمان و سعادت فرد مي شود که جز صاحبان بينش درست به اين غايت نمي رسند. آنچه که عبرت را براي انسان ضروري مي سازد تاثير آن در انتخاب راه صحيح زندگي و سعادت انسان مي باشد در نتيجه بايد هر چه بيشتر در زمينه هاي عبرتآکوزي تلاش کنيم تا بتوانيم در صف عبرت گيران قرار بگيريم. براي عبرت آموزي عوامل زيادي وجود دارد که بسياري از آنها در قرآن و نهجالبلاغه ذکر شده است که دقت و تامل در هر يک از اين عوامل سبب عبرت انسان مي شود. در برخورد با اين عوامل افراد برخوردهاي متفاوتي از خود نشان مي دهند. برخي از اين عوامل عبرت گرفته و سعادتمند مي شوند برخي عبرت نگرفته و به عاقبتي شوم گرفتار مي شوند. اين پژوهش با توجه به تاکيد قرآن و نهجآلبلاغه در مساله عبرتآموزي و همچنين با توجه به اهميت مساله در بهسازي زندگي و سعادت فرد به بررسي عوامل عبرت آموز پرداخته و آثار عبرت گرفتن و عبرت نگرفتن را بيان مي کند. در راستاي پرداختن به اين مساله نوشتار حاضر در ۴ فصل تنظيم گرديده است: در ابتدا مفهوم عبرت و عبرتآموزي مي پردازيم. و در ادامه به ضرورت و زمينه هاي عبرت آموزي و اوصاف عبرت گيران و عوامل عبرت آموز مانند دنيا، گذشتگان و مرگ پرداخته و سپس آثار عبرت گرفتن و عبرت نگرفتن را از ديدگاه نهجالبلاغه بيان مي کنيم.