فلسفه حقوق به معنای«تأمل بیرونی انتقادی است نسبت به مجموعه قواعد کلی و الزامآوری که به منظور ایجاد نظم و استقرار عدالت بر قرار میگردد». از جمله بحثهای فلسفه حقوق بحث از « مبانی و منابع حقوق » است .آنچه در این کتاب میخوانید« فلسفه حقوق در قرآن» در حوزه مبانی و منابع است. مقصود از مبنای حقوق، نیرو و منشأ الزامآوری است که افراد را به پذیرش یک قاعده حقوقی وامیدارد. قرآن کریم مبنای حقوق را اراده حکیمانه شارع میداند؛ بر این اساس تنها پروردگارحکیم میتواند برای او قواعد و مقرراتی را وضع کند. برای یافتن این قواعد و مقررات باید به سراغ منابع رفت که بر اساس مبنای مختار راههای کشف این مبنا، همان چیزی است که درعلم اصول از آنها به «مصادر تشریع» یاد میشود. این اثر، در پی اثبات مبنای صحیح حقوق از دیدگاه قرآن، همراه با نقد دیگر مکاتب حقوقی و بحث از منابع حقوق از دیدگاه قرآن است.
پرسش اصلیِ تحقیق این است که «فلسفۀ حقوق از دیدگاه قرآن در بخش مبنا و منبع حقوق چیست؟» به دنبال آن، در بحث از مبنای حقوق، پرسشهای فرعی شکل میگیرد. برای مثال، آیا قرآن فطرت و حقوق فطری را مبنا میداند یا دریافتهای قطعی عقل و مصالح و مفاسد را یا تشخیص عرف را و یا، فراتر از همۀ این موارد، قرآن کریم مبنای خاص خود را در مبنای حقوق دارد؟ دیدگاههای معروف معاصر در مبانی حقوق کدام است؟ آیا در قرآن، علاوه بر بیان دیدگاه الهی در مبنای حقوق، دیگر مبانی هم مورد اشاره و احیاناً مورد نقد قرار گرفته است؟ بیان قرآن در تبیین مبنای خود بر چه ادلهای استوار است؟ آیا با مبانیِ انسانشناختی و جهانشناختی ارتباطی دارد؟ آیا ضعف درک حقایق هستی و بهویژه جهان پسین از سوی انسان در اتخاذ این مبنا دخیل است؟ و… .
پس از روشنشدن مبنای حقوق از دیدگاه قرآن، جای این پرسش است که راه دستیابی به این مبنا (= منبع یا منابع حقوق) چیست؟ مثلاً اگر مبنا فطرت باشد، چگونه میتوان آن را کشف کرد تا تبدیل به قاعدهای حقوقی شود؟ آیا راه کشف آن تنها عقل است و اگر عقل است محدودۀ درک عقل و ورود به کشف تا کجاست؟ آیا عقلِ قطعی تنها ملاک این تشخیص است یا درکِ ظنی نیز در این فرایند معتبر است؟ آیا عقل توان درک همهگونه مقررات را در تمام ابعاد زندگیِ بشر دارد یا تنها به کلیات از قواعد ــ با توجه به مبنا ــ دسترسی دارد؟ اگر مبنای حقوق ارادۀ حکیمانۀ شارع باشد، راه کشف این اراده چگونه است؟ آیا قرآن راه کشف این مبانی را بیان کرده است؟ در صورت مثبتبودن، چه راههایی را مشخص کرده است؟ در این میان، آیا تفاوتی میان فرقههای مختلف اسلامی در منابع حقوق قرآن و در حقیقت اسلام وجود دارد؟ منابع مورداتفاق و منابع مورداختلاف کداماند؟ به عبارت دیگر، منابع واقعی و منابع ادعاییِ کشف مبنای حقوق، قواعد و مقررات حقوقیِ اسلام چیست؟
این موضوعات در این کتاب موردتوجه محقق محترم حجتالاسلام والمسلمین سعید داودی بوده و به آنها پاسخ داده شده است.
در فصل اول تحت عنوان کلیات به اموری همانند مفاهیم، ماهیتشناسی، اهمیت و مباحث فلسفۀ حقوق و همچنین اقسام و شاخههای حقوق پرداخته شده است.
در فصل دوم، به تبیین مکاتب معروف حقوق معاصر دربارۀ مبانی حقوق پرداخته شده. نخست اَنظار حقوقدانان غیرمسلمان مورد بررسی قرار گرفته و نقد شده است، آنگاه به مبانی حقوق از دیدگاه حقوقدانان مسلمان پرداخته شده است. در این رابطه، دیدگاههایی همچون مبنای فطرت، عرف، عقل و عدالت مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در تمامی این بحثها، علاوه بر تحلیل عقلی، پاسخهایی با بهرهگیری از آموزههای وحیانی داده شده است.
در فصل سوم، نخست نظریۀ مورد اختیار نگارنده، با استفاده از انظار دانشمندان اسلامی، طرح و بررسی شده و برای آن پنج دلیل اقامه گردیده است، آنگاه تأثیر مبنای مختار بر منابع و روششناسی حقوق مورد بررسی قرار گرفته است.
با توجه به شبههای که دربارۀ فقه اسلامی و به تبع آن حقوق اسلامی مطرح است که زبان فقه اسلامی زبان تکلیف است (درحالیکه امروزه در دنیای حقوق، زبان حق و مطالبهگری اصالت دارد)، در ادامهی این فصل به تحلیل و بررسیِ این شبهه پرداخته شده است.
در فصل چهارم، منابع حقوق در قرآن مورد بررسی قرار گرفته است، یعنی منابعی که به کمک آن میتوان به مبنای حقوق ــ که از نظر محقق ارادۀ حکیمانۀ شارع است ــ دست یافت. در این فصل، نخست منابع مورد پذیرش مانند کتاب و سنت و… مورد بررسی قرار گرفته و به شبهات مربوط به هریک پاسخ داده شده است و در مرحلۀ بعد، منابع ادعایی مانند قیاس و استحسان و مصالح مرسله و… مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
دیدگاه خود را بیان کنید