تحقیق حاضر مبتنی بر این پیشفرض است که راه برونرفت از مسائل و مشکلات علوم سکولار، نظریهپردازی و تولید علم کارآمد براساس نظریههای ساخته و پرداخته شده از متون دینی و هماهنگ با جهانبینی و فرهنگ جامعه است. در راستای پیشفرض یاد شده این سؤال مطرح میشود که چه نظریهای را میتوان براساس مبنا یا مبانی شناخت جامعه در قرآن، ساخته و پرداخته کرد که اساس تبیینهای اجتماعی باشد؟ این تحقیق در صدد است در بخش نخست مؤلفههای پارادایمی علم دینی (اسلامی) را تبیین کند و در بخش دوم مبانی شناخت جامعه را از آیات قرآن استنباط و استخراج کند و سرانجام برپایه مؤلفههای پارادایمی تبیینشده برای علم دینی، و همچنین مبانی استخراجشده برای شناخت جامعه از قرآن، گامی به سوی تولید نظریهای اجتماعی از قرآن برای فهم و تبیین واقعیتهای اجتماعی بردارد.
تحقیق حاضر مبتنی بر این پیشفرض است که راه برونرفت از مسائل و مشکلات علوم سکولار، نظریهپردازی و تولید علم کارآمد براساس نظریههای ساخته و پرداخته شده از متون دینی و هماهنگ با جهانبینی و فرهنگ جامعه است. در راستای پیشفرض یاد شده این سؤال مطرح میشود که چه نظریهای را میتوان براساس مبنا یا مبانی شناخت جامعه در قرآن، ساخته و پرداخته کرد که اساس تبیینهای اجتماعی باشد؟ این تحقیق در صدد است در بخش نخست مؤلفههای پارادایمی علم دینی (اسلامی) را تبیین کند و در بخش دوم مبانی شناخت جامعه را از آیات قرآن استنباط و استخراج کند و سرانجام برپایه مؤلفههای پارادایمی تبیینشده برای علم دینی، و همچنین مبانی استخراجشده برای شناخت جامعه از قرآن، گامی به سوی تولید نظریهای اجتماعی از قرآن برای فهم و تبیین واقعیتهای اجتماعی بردارد.
دیدگاه خود را بیان کنید